سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

می نویسم که مرا غیر علی یاری نیست           در دو عالم بجز او سید و سالاری نیست

در دلـم غیر تـولّای عـلـی کـاری نیست           دو جهان غیر علی امر دگر جاری نیست


می نـویـسم که پـنـاهـنـدۀ حـیـدر هـسـتـم

اوست سلطـانم و من شیعۀ حـیـدر هستم

پـدر و مـادر مـن خـوب امـانـت دارنـد           از ازل تا که مـرا حُبّ عـلـی بـسـپـارند

عهد کردند که دست از همه کس بردارند           بخـدا غـیر عـلی از همه کس بی زارند

یـاد دادنـد به من هر نَفَس آن پـاک دلان

لـعـنـت آل پـیــمـبـر بـه فـلان بـن فـلان

هرکه با آل علی نیست یقین با ما نیست           اوست یکتا و بجز فاطمه اش همتا نیست

حائلی بِین خـدا و عـلـی و زهـرا نیـست           جر عبودیّتِ حـق فرقِ دگر اینجا نیست

علی آن آب حیاتی است که دل خانۀ اوست

دل تـوحـیـدیِ ما والـه و مستـانـۀ اوست

اینک ای اهل تـولّا شب یـلدای شماست           شب میلاد علی سرور و مولای شماست

شب شب مستی و مجنونی و احیای شماست           وسط کعـبـه قـدمگـاه مسیـحای شـماست

ذات معبود علی، ساجد و مسجود علی است

در دل کعبه همان کعبۀ مقصود علی است

همه آنان که دلی مست و پریشان دارند           سَر و سِرّ و سحری با شَه خوبان دارند

بـادۀ نـادِ عـلـی بر لب عـطـشـان دارنـد           لبِ خـنـدان دلِ شـادان رخِ گریان دارند

کیست تا هم نـفسِ سُبحـه و سجـاده شود

همّ و غم، وا نَهَد و مست، از این باده شود

انـبـیـایـنـد هـمـه عـمـر، گرفـتـار عـلـی           اولـیـایـنـد هـمـه مَـحـرم اســرار عـلــی

حَـسـنـیـنـنـد هـمـان حـیـدر کـرّار عـلـی           هـمـۀ خـلـق سـرِ سـفــرۀ افـطـار عـلــی

کیست این فوقِ بشر، ناطـق قـرآن خـدا

نه خدا هست و نه از حضرت معبود جدا

هرکسی دینِ عـلی دارد و دنیـای ثـواب           روز را در صف حرب است و سحر در محراب

با یـتـیـمان و اسیران و غـریبان بی تاب           پیشِ طاغوت چنان موج خروشان در آب

پیش مظلوم،علی خاضع و خوشرفتار است

در برِ ظلم، اَشِـدّاءُ عـلـی الـکـفـار است

در شبستانِ علی بال و پری باید ریخت           در پی هر قدمش جان و سری باید ریخت

وسط معـرکه هایش سپـری بـاید ریخت           در حمایت ز ولایت هـنری باید ریخـت

کـربـلای هـمـۀ اهـل هـنـر در راه است

هرکسی کرب وبلایی نشود گمراه است

گفت راوی: که پس از هلهله و حملۀ چند           ناگهان شد سرِ شاهی به سر نـیـزه بلـند

قـاری فـاطـمه بر نیزه به گیسوی کمنـد           دید اهل حـرمش خسته و در اوج غـمند

نـظـری کرد سـوی قـلب صبـور زیـنب

شد سوی مقـتـل خون وقت عبور زینب

دیـد از دور که هـفـتـاد و دو تـن افـتـاده           هـر طرف پیـکـر یک پـاره بـدن افـتاده

صاحب قـافـلـه بی غـسل و کـفـن افـتاده           راهِ یـک نـیـزه شکـستـه به دهـن افـتـاده

یا رب این هـدیـۀ ناقـابـل و این قـربـانی

می شـوم هـمسفـرِ کعـب نی از مهـمـانی

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید



می نـویـسم که پـنـاهـنـدۀ حـیـدر هـسـتـم           اوست سلـطـانـم و من بندۀ حـیـدر هستم